بنا به گزارش دريافتى٬ کارگران صنايع فولاد اصفهان٬ پس از يکدوره مبارزه برسر امنيت شغلى و استخدام توسط شرکت فولاد به پيروزى رسيدند. کارگران فولاد طى ايندوره و مشخصا در اعتراضات و اعتصابات ديماه سال گذشته و فروردين ماه سال جارى با سياست اخراج توسط پيمانکاران بويژه در بخشهاى تعميرات و نگهدارى صنايع فولاد مقابله کردند و خواستار استخدام کليه کارگران توسط شرکت شدند. کارگران تامين امنيت شغلى خود را در خواست ممنوعيت اخراج توسط پيمانکاران و مقاطعه کاران و انعقاد قرارداد با شرکت فولاد جستجو ميکردند.
در اين کشمکش بايد به سياست دولت٬ موقعيت کارگران فنى و نياز شرکتها به آنها٬ تقابل قديمى کارگران با شرکتهاى پيمانى و قراردادهاى اسارت بار و دستمزدهاى بشدت پائين٬ و نارضايتى و اعتراض مستمر ناشى از آن در مراکز کارگرى توجه کرد.
واقعيت اينست لايه کارگران فنى و آموزش ديده و ماهر در موقعيت نسبتا مناسبى قرار دارند. يعنى بسيارى از صنايع ايران به اين لايه ماهر و آموزش ديده کارگران نياز دارد. در عين حال طى روند موسوم به خصوصى سازى٬ که شرکتهاى بزرگ تکه پاره شده و قسمتهاى مختلف آن به شرکتهاى متعدد پيمانکارى واگذار شده اند٬ کارگران ميان خود و شرکت مثلا فولاد يا نفت يا خودروسازى با شرکتهاى پيمانى و مقاطعه کار و دلال روبرويند. شرکتهائى که کارشان ارائه تخصص و نيروى کار لازم با نرخ دستمزد شديدا پائين و قراردادهاى موقت و بخشا سفيد به شرکتهاى بزرگ توليدى است. اين روال طى دوره اى هم کاهش عمومى هزينه هاى دولت و سرمايه داران در صنايع بزرگ را جواب ميداد و هم شرکتهاى انگل پيمانکارى به سودهاى نجومى دست مى يافتند. يعنى مثلا شما بعنوان کارگر شرکت فولاد٬ نفت٬ پتروشيمى٬ ماشين سازى و غيره٬ نه در استخدام همان شرکت بلکه در استخدام يک شرکت پيمانکارى هستيد که با صنعت مربوطه قرارداد دارد. نه شرکت فولاد در مقابل شما مسئوليتى دارد و نه شما از هيچ حقوق حقير اسمى همان جامعه برخورداريد. در اين منگنه اين کارگران اند که امنيت شغلى٬ دستمزد٬ قرارداد٬ بيمه ها و همه حقوق ناچيزشان لگد مال ميشود و شمشير اخراج هر لحظه بالاى سرشان آويزان است. اين وضعيت با يک کشمکش دائمى کارگران و شرکتهاى پيمانکارى و کارفرماها و دولت در صنايع مختلف روبرو بوده است.
بعد از دوره اى دولت ناچار شد زير فشار اعتراضات کارگران از يکسو و نياز صنايع به کارگران فنى و همينطور کاهش هزينه ها از سوى ديگر٬ در ماجرا دخالت کند. قرار شد دولت در صنايع مختلف از جمله صنايع فولاد بخشى از کارگران را با "انگيزه کار توليدى" توسط خود شرکتها استخدام کند. اين سياست در شرکت فولاد و بدنبال اعتراضات کارگران به عدم امنيت شغلى و شرايطى که شرکتهاى پيمانکارى ايجاد کرده اند٬ به اينصورت پيش رفت که دولت تصميم گرفت که شرکتهاى پيمانکارى در بخش تعميرات و نگهدارى شرکت فولاد بمانند اما خود راسا با کارگران فنى قرارداد ببندد. در واقع کارگران سابقا پيمانى تحت پوشش خود شرکت فولاد قرار ميگيرند. در پى اين تصميم٬ کارگران داراى ديپلم و بالاى ديپلم که حداقل يکسال سابقه کار در شرکت فولاد داشتند در ديماه سال گذشته زير پوشش شرکت فولاد قرار گرفتند اما کارگران زير ديپلم به روال سابق وضعيت استخدامى و قراردادشان تحت نظر شرکتهاى پيمانکارى باقى ماند.
اعتصاب فروردين ماه امسال در اعتراض به وضعيت اين بخش از کارگران بود که شامل طرح نشدند. در اين اعتصاب که ١۵ روز طول کشيد و کارگران طى اينمدت در روبروى ساختمان مرکزى فولاد در کارخانه جمع ميشدند٬ نهايتا کارفرماها مجبور به عقب نشينى و ناچار به پذيرش زير پوشش بردن همه نيروها شدند. بدنبال اين پيروزى بخش بخش نيروها در هر قسمت به طرح ميپيوندند يعنى از نظر استخدامى تحت پوشش خود شرکت فولاد قرار ميگيرند. اين موفقيت براى کارگران فولاد يک پيروزى در تحقق يکى از خواستهاى برحق شان محسوب ميشود.
حزب٬ اين موفقيت را به کارگران صنايع فولاد تبريک ميگويد. بويژه استفاده کارگران از سياست اعتراض جمعى و مستمر يک عامل مهم اين پيروزى است که با خود اتحاد گسترده تر کارگران را بهمراه آورده است. امنيت شغلى و مقابله با اخراج توسط پيمانکاران يک مطالبه مبارزاتى قديمى طبقه کارگر است. کارگران در صنايع نفت٬ پتروشيمى ها٬ خودروسازيها و ديگر مراکز صنعتى بايد درسها و الگوى مبارزه کارگران فولاد را بکار گيرند. اين بهترين سياست براى حاشيه اى کردن عملکرد شرکتهاى انگل پيمانى و بهبود در قراردادها و دستمزدها و بيمه ها است. بايد به مجمع عمومى و اتحاد کارگران براى خواست و منافع واحد و اعتراض جمعى متکى شد.